آرزوی محال انتقال پایتخت!
انتقال پایتخت از تهران ایدهای است که بارها به سر دولتهای مختلف زده، اما هر بار موانع باعث شده که این ایده به واقعیت حتی نزدیک هم نشود.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، زهرا طیبی در یادداشتی نوشت: مسعود پزشکیان اخیراً دیداری با برخی از آذربایجانیها داشت. رئیسجمهور در این دیدار به مواردی همچون، لزوم حل مشکل آلایندههای نیروگاه حرارتی تبریز و مشکلات و راهکارهای عملی برای حل آن و مواردی مثل توجه به مسائل فرهنگی و هنری در این منطقه پرداختند. جدای از این موارد اما در این دیدار، دو چهره پرحاشیه آذربایجانی حضور داشته که سابقه فعالیت پانترکیسمی و تجزیهطلبانه داشتند و چهرههای شناسنامهداری در فعالیتهای تجزیهطلبانه خود بودند. یکی از این افراد، یونس زارعیان بود، که اگر نگاهی به محتوایی که در شبکه اجتماعیاش منتشر کرده بیندازیم، موارد زیادی از رفتارهای نژادپرستانه و توهین به ایرانیها در آن دیده میشود.
سیامک کوشی، فرد دیگری است که تصویر حضور او در دیدار اخیر با رئیسجمهور دیده شده که گفته میشود او بارها به اتهام فعالیت امنیتی بازداشت شده است و سابقه فعالیت تجزیهطلبانه علیه ایران را داشته است. انتشار خبر حضور این افراد با واکنشهای منفی زیادی در فضای مجازی همراه شد و برخی به این موضوع اشاره کردند که نباید صرفاً با اتکا به شعار وفاق، مجوز دیدار با هرچهره که حتی ضدایرانی است، نیز صادر کرد. پیش از این در جریان حضور رئیسجمهور در نیویورک نیز حضور برخی افراد در دیدار اقلیتهای دینی حاشیهها و واکنشهای زیادی به همراه داشت، امری که تکرار آن چند نکته را در این رابطه مورد توجه قرار میدهد؛ اگر حضور این افراد در سایه بیتوجهی و غفلت مسئولان امر صورت گرفته است، باید افراد خاطی مورد توبیخ قرار گیرند؛ چراکه این موضوع در ابتدای امر هم برای دولت هزینهسازی میکند و همچنین منجر به مخدوش شدن چهره رئیسجمهور میشود و از همه مهمتر منجر به مشروعیت دادن به این چهرهها میشود که مشخصاً برخلاف امنیت ملی است. همچنین لازم است تا دولت موضع روشنی در خصوص این اقدام بگیرد و از تکرار دوباره آن اجتناب کند. برای بررسی بیشتر ابعاد ماجرا و حاشیههای آن با سیدشهابالدین طباطبایی، عضو شورای اطلاعرسانی دولت گفتوگو کردیم که در ادامه متن آن را از نظر میگذرانید.
شنیدن صحبتهای دیگران به معنای تأیید آن نیست
شهاب طباطبایی معتقد است که شنیدن صحبتها و اظهارات افرادی که با آنها مخالفیم، لزوماً به معنای پذیرش آن افراد و صحبتها نیست و در واکنش به حواشی دیدار رئیسجمهور گفت: «مقداری به این ماجرا فراتر نگاه کنیم، اصولاً پرداختن به حاشیه جذابتر است و آدمها جذب حاشیه میشوند بدون اینکه اصلاً به اصل ماجرا فکر کنند. اگر یادتان باشد، سالها پیش قرار بود، کرسیهای آزاداندیشی راه بیفتد، یک معنای این کرسیهای آزاد اندیشی این بوده که آدمها دیدگاههایشان را بگویند. حتی دیدگاههای مخالف. ایده این بود که همه حرفها شنیده شود و همه آدمها با همه گرایشها دیده شوند. این به معنی تأیید نظر آن آدمها که نبوده، معنای آن شنیدهشدن و اطلاع از دیدگاههای مختلف است که در کشور وجود دارد که این حس تبعیضی که فکر میکنند وجود داشته و حرفشان شنیده نمیشود، از بین میرود. موضع دیگری که داشتیم این بوده تا افرادی را که در این کشور زندگی میکنند و نظرات مختلف داشتند، جذب کنیم. در حالی که نظراتشان را میگویند ما هم نظراتمان را در میان بگذاریم و به نقطهای برسیم که اقناع و قانع شوند که برخی از دیدگاههایشان در اداره کشور صحیح نیست. اصول آقای پزشکیان که مشخص است، بارها هم این اصول را بیان کرده و از جمله یکپارچگی ایران و اینکه اعتقادی به هیچ کدام از گرایشهای پانترکیسم، ندارد. وفاق که فقط این نیست که رئیسجمهور با رئیس قوه قضائیه، رئیس قوه مقننه، با دستگاههای مختلف وفاق ایجاد کند. نکته این است حاکمیتی که قوه مجریه میتواند آن را نمایندگی کند باید با اقشار مختلف و دیدگاههای مختلف صحبت کند و حرف آنها را هم بشنوند.»
طباطبایی درباره اینکه برخی از این افراد که در جلسه رئیسجمهور حضور داشتند، چهرههای پانترکیسمی بودند، گفت: «شنیدن حرف دیگران، به منزله اعتبار و تأیید کردن آنها نیست. ما این دو را باهم اشتباه میگیریم. در اصل اینکه شکل کار میتوانست بهتر از این باشد یک حرف مطرح است اما اینکه ماهیت این کار، یعنی ملاقات با کسانی که دیدگاههای متفاوت و نظراتی داشته باشند که با ما فاصله داشته باشد کار خوبی است یا نه بحث دیگری است. باید این دو را از هم جدا کنیم؛ ممکن است ما اصلاً مخالف آن نظرات و دیدگاهها باشیم، سؤالم این است که این موضوع ایرادی دارد؟ مسئله این است که این افراد در داخل کشور زندگی میکنند یا نه؟ شناسنامه دارند یا خیر؟ اگر بشود با روشهایی جذبشان کرد بهتر است یا دفعشان کرد؟ اصلاً راجعبه ملاقات اخیر آقای پزشکیان نظری ندارم. نکته این است که اگر کسانی نظرات و دیدگاههای مخالف ما داشتند، اینکه تنها شنونده باشیم و بتوانیم آنها را جذب کنیم، خوب است یا بد؟ اینکه نتیجه حاصل میشود یا خیر بحث دیگری است. مسئله این است که گاهی حاشیه آنقدر غلبه میکند که اساساً کسی در مورد اصل ماجرا و ماهیت آن صحبت نمیکند. شاید من هم جزء کسانی باشم که بگویم بعضی کارها باید با مدل خودش انجام شود. البته این جمع عمومی بوده و تنها به این شکل نبوده که همین دونفر در ملاقات حضور داشته باشند. اصلا مگر در خود جریان اصلاحات گرایشهای مختلف حضور ندارند؟ اصلاً در جمع اصلاحات یک نفر مینشیند که روزنهگشاست، یک نفر است که معتقد به عدم شرکت در انتخابات است. اینها جمع میشوند و با مقامات هم جلسه میگذارند. آیا کسی میگوید که شما با کسی نشستید که مخالف شرکت در انتخابات است و یعنی اینکه شما پذیرفتید که در انتخابات نباید، شرکت کرد؟ ما تنوع عجیب و غریب و با فاصلهای داریم.»
نظرات پسران رئیسجمهور در مورد تمامیت ارضی ایران با نظر رئیسجمهور تفاوتی ندارد
طباطبایی درخصوص اتهاماتی که درخصوص ارتباط یکی از فرزندان رئیسجمهور با چهرههای پانترک مطرح شده هم گفت: «اتهامزنی همیشه بوده. من سؤالی دارم. واقعاً ممکن است چنین چیزی در یک نفر وجود داشته باشد و شورای نگهبان تأییدش کند؟ یا خود رهبر انقلاب بگویند پیروزی ایشان پیروزی جمهوری اسلامی است؟ ضمناً من با هر دو پسر رئیسجمهور صحبت کردهام. صراحتاً میگویم هیچکدامشان چنین اعتقاداتی ندارند. نهتنها ندارند بلکه درباره تمامیت ارضی و یکپارچگی ایران نظرشان مثل رئیسجمهور است. اما اگر ما یک فرد باحجاب را با یک بیحجاب ببینیم باید به فرد باحجاب بگوییم تو اعتقادی به حجاب نداری؟ هیچکس این را نمیپذیرد. اگر واقعاً فضا به این سمت برود که بشود چنین دیدگاههایی را جذب کرد و قانع کرد که بفهمند اشتباه میکنند برای کشور خوب است یا بد؟ در یک جلسه عمومی مثلاً جلسه جبهه اصلاحات، نمیآیند چک کنند که کدامشان در انتخابات سال گذشته میگفت، شرکت کنیم و کدامشان میگفت شرکت نکنید. اما دیدگاه آقای پزشکیان درباره انتخابات چیست؟ در همه دورهها و دو دوره هم که انتخابات توسط بخشی تحریم شده آقای پزشکیان خودش کاندیدا بوده است. اصلاً به طور مصداقی وارد این جلسه و اشخاص نمیشوم. من هم این مواردی که شما میگویید را دیدهام اما نه آنها را میشناسم و نه اگر هم چنین اعتقادی داشته باشند آن را قبول دارم. اما حرف زدن با اینها را چیز عجیب و ناجوری نمیدانم.»
منبع: روزنامه فرهیختگان
انتهای پیام/
انتقال پایتخت از تهران ایدهای است که بارها به سر دولتهای مختلف زده، اما هر بار موانع باعث شده که این ایده به واقعیت حتی نزدیک هم نشود.
پس از سقوط دولت بشار اسد و تسلط تحریرالشام بر دمشق، آرامش از سوریه رخت بربسته و این کشور به میدان نبردی برای قدرتهای خارجی و گروههای تروریستی تبدیل شده است.
تصاویر منتخب صفحات نخست روزنامههای چهارشنبه 21 آذرماه منتشر شد.
لینک های ویژه
گوناگون
آخرین اخبار