در گفتگو با محسن عسکری جهقی مطرح شد؛

همه ترجمه‌هایم را دوست دارم

asdasd
کد خبر : ۱۴۷۰۹۸۲

مترجمان نوپا باید در زمینه‌ای که دانش کافی و علاقه وافی دارند، نه به صرف اینکه زبان مبداشان خوب است، سراغ عناوین کتاب بروند. پیش از ترجمه لازم است به اندازه ده برابر اثری که انتخاب کرده‌اند و در زمینه مرتبط با آن اثر مطالعه کرده باشند. برای آن‌ها لازم نیست در قدم اول به فتح کوه دماوند و اورست بیاندیشند، دویدن در همین تپه‌ماهورهای عباس‌آباد تهران هم کفایت می‌کند تا آهسته آهسته آمادگی فتح قلل سربه فلک کشیده را بیابند.

به گزارش مرکز مطالعات زبان دانشگاه آزاد اسلامی تهران جنوب، زهرا پورنیک‌صفت دانش‌آموخته رشته مترجمی زبان انگلیسی با دکتر محسن عسکری جهقی مترجم و استاد دانشگاه در رشته علوم سیاسی گفتگویی انجام داده است که متن آن را در زیر می‌خوانید:

پورنیک‌صفت: جناب دکتر عسکری خودتان را برای خوانندگان ما معرفی می‌کنید؟

دکتر عسکری: محسن عسکری جهقی هستم. جهق روستاییست در ۴۰ کیلومتری شهر کاشان، اما واحه‌ای سبز در دل کوهستان است با آب فراوان، آن هم در دل کویر. سال ۱۳۵۳ در تهران زاده شدم با این‌حال خود را کماکان اهل همان خطه سبز در دل کویر می‌دانم که بس گواراتر است. در دبیرستان مترجم الدوله (شهدای فعلی) در میدان خراسان تهران رشته ریاضی خواندم و به رغم قبولی در رشته مکانیک دانشگاه دولتی به مترجمی زبان انگلیسی روی آوردم. کارشناسی ارشد را در آموزش زبان انگلیسی گذراندم و با اینکه دکترای زبان انگلیسی پیش روی من بود، اما من به سیاست علاقمند شدم و در مقطع دکترا علوم سیاسی خواندم. زبان انگلیسی عصای موسی من در دریای سیاست بود تا هر بن‌بستی را به سحر آن بگشایم؛ سیاست را با زبان درآمیختم و به ترجمه روی آوردم، نه برای ترجمه صرف بلکه برای یادگیری بیشتر و تداوم فرایند دانشجویی. عناوین متعددی به قلم من ترجمه و روانه بازار شده است که به لطف خوانندگان فرهیخته تمام آن‌ها به چاپ‌های متعدد نیز رسیده است دمکرات‌ها و جمهوری‌خواهان از جرج لاکوف، خاطرات کرومیت روزولت، پیش‌بینی‌های سیاسی اثر دموسکیتا، آینده علوم سیاسی از بنیاد راتلج، دو جلدی جامعه‌شناسانه سیاسی نازیسم و زندگینامه هیتلر اثر ایان کرشاو، زندگینامه سیاسی چرچیل اثر پاول ادبسون، آتش و خشم دونالد ترامپ اثر مایکل وولف، چهار عنوان از نوم چامسکی: درباره فلسطین، غزه در بحران، چه کسی بر جهان حکومت می‌کند، امپراطور و دزدان دریا، ایران و آمریکا تاریخ یک رابطه اثر جان قزوینیان، حکمرانی سبز حکمرانی سیاه در حوزه انرژی و سیاست اثر جرمی ریفکین، انسان کژگونه در حوزه مردم‌شناسی و سیاست اثر ژوزف هنریچ، تاریخ سیاسی جهان اثر جاناتان هولسلگ، روس‌ها در ایران اثر رودی متی و نویسنگان، بخشی از این آثار است. هم اکنون کتاب «تورم و فروپاشی» در حوزه اقتصاد سیاسی را زیر چاپ دارم و یک کتاب در حوزه روانشناسی سیاسی نیز در دست ترجمه.

پورنیک‌صفت: از نحوه ورودتان به عرصه ترجمه برایمان بگویید و ارتباط میان حرفه خبرنگاری و ترجمه؟ کدام یک از دیگری وام گرفته است؟ (تا جایی که اطلاع دارم سال‌ها در بی‌بی‌سی به عنوان خبرنگار مشغول بودید)

دکتر عسکری: پرسش نخست شما خود دو بخش و هر بخش چند وجه دارد که به اختصار از آن گذر می‌کنم. در واقع ورود به عرصه روزنامه‌نگاری و خبر از رهگذر ترجمه ایجاد شد. یعنی ابتدا به ساکن من در دانشگاه در رشته مترجمی و بعد از آن آموزش زبان انگلیسی مشغول به تحصیل بودم که روزنامه‌نگار هم شدم. یکی از وجوه مشترک این دو حوزه نوشتن و بلکه خوب نوشتن است. به این معنا کسی نمی‌تواند نویسنده خوبی نباشد اما روزنامه‌نگار یا مترجم خوبی باشد. از این منظر در مورد اینجانب روزنامه‌نگاری و مترجمی علت و معلول یکدیگر نبودند بلکه از جنس همبستگی و تقارن‌اند و خود برآمده از بن‌مایه و ریشه‌های دیگری هستند و آن توانایی نوشتن است. نوشتن نیز از جنس کنش است یعنی برای نوشتن باید ظرف و ظرفیتی از جنس توانش (Competence) وجود داشته باشد تا در قالب نوشتن مجال بروز بیابد. ظرف و توانش نوشتن نیز از رهگذر مطالعه، زیست تجربه و درونیاتی که فرد دارد توانمند و پربار می‌شود تا بدان‌جا که آدمی احساس می‌کند می‌تواند قلم به دست گیرد و بنویسد و این نوشتن می‌تواند در دو وجه تالیف یا ترجمه متبلور شود. به قول مولانا:

گنج مخفی بُد ز پری جوش کرد

خاک را سلطان اطلس‌پوش کرد

گنج مخفی بُد ز پری چاک کرد

خاک را تابان‌تر از افلاک کرد

گنج مخفی همان توانشی است که در انسان موج می‌زند و زمانی که پر می‌شود دیگر تاب مستوری ندارد و چاک می‌کند و برون می‌ریزد این برون‌ریزی خود وجوه و اجناس گوناگونی دارد و نویسنده یا مترجم با متونی که می‌نویسد یا آثاری که بر می‌گزیند درونیات خود را جلوه‌گر می‌کند. شیخ‌بهایی می‌گفت

حال متکلم از کلامش پیداست

از کوزه برون همان تراود که دروست

با همین منطق حال نویسنده و مترجم هم در آثاری که می‌نویسند یا برای ترجمه برمی‌گزینند پیداست. تا اینجا کوشیدم میان نوشتن و روزنامه‌نگاری و ترجمه ربط وثیق و منطقی ترسیم کنم اما در پاسخ به بخش دوم پرسش شما باید بگویم که ورود من به عرصه ترجمه از همان زمان دانشجویی با ترجمه آثاری شروع شد که هرگز چاپ نشد. البته باید به این نکته اشاره کنم که من زبان انگلیسی را کامل فراگرفته بودم که وارد رشته مترجمی زبان انگلیسی شدم، یعنی برای فراگیری زبان انگلیسی به دانشگاه نرفتم، برای مترجم شدن به این رشته پیوستم. در ایام دانشجویی که به نیمه اول دهه ۱۳۷۰ خورشیدی بازمی‌گردد اوضاع اینطور نبود که اینترنت و شبکه‌های ارتباطی تا این اندازه گسترده باشد. در آن دوران به سختی و با زحمت فراوان آثاری را در قالب داستان کوتاه می‌جستم و آن‌ها را ترجمه می‌کردم و به مجله‌ها و نشریات عرضه می‌کردم که معمولا کسی به آن وقعی نمی‌نهاد البته که من هم پیگیرتر از این حرف‌ها بودم. به خاطر دارم بیش از ده داستان کوتاه به مجله اطلاعات هفتگی بردم، نه اینکه پست کنم یا مثل امروزه با پیک بفرستم، می‌بردم و تحویل می‌دادم. اما عزیزی که مسئول بخش داستان خارجی بود، آقای محمودی نامی بود بچه‌ی میدان شاپور و پاورقی‌نویس هم بود که از قضا من از خوانندگان پروپاقرص پاورقی‌های ایشان بودم و احترامشان را داشتم اما ایشان هربار ترجمه‌های مرا می‌گرفت و پاسخی نمی‌داد و من دوباره هفته بعد با یک داستان جدید سراغش می‌رفتم باز همان آش و همان کاسه. منزل ما میدان خراسان بود و چون تمام مسیر از میدان خراسان تا خیابان خیام را پیاده می‌رفتم و برمی‌گشتم تمام آن لحظات به خوبی در ذهن من نقش بسته است. تا اینکه روزی عصبانی شدم. اولین داستانی را که ترجمه کرده بودم دوباره پاکنویس کردم و این‌بار با عصبانیت و به قصد مشاجره به اطلاعات هفتگی رفتم. خاطرم هست کمی صدای من بلند شد و آقای جوادی سردبیر مجله اطلاعات هفتگی آمدند و مرا به دفترشان بردند و آقای محمودی هم تشریف آوردند و به من توضیح دادند که به همین سادگی نیست که جوانکی از راه برسد و ترجمه‌اش در اطلاعات هفتگی چاپ شود. اما درکل دلجویی کردند و قول دادند ترجمه‌های مرا بررسی کنند. هفته بعد از آن یعنی چهارشنبه، ۲۶ بهمن ۱۳۷۳ اولین داستان کوتاه من با نام «پیاده مقتدر» که داستان یک شطرنج‌باز بود در مجله اطلاعات هفتگی منتشر شد. شادی مرا در آن لحظه نمی‌توان در قامت کلمه منجمد کرد. قابل تصور نیست. شاید اگر آن سخت‌گیری‌ها و پیاده‌رفتن‌ها نبود آن شادی غیرقابل وصف هرگز در من پدید نمی‌آمد. در آن ایام افرادی همچون آقای نادعلی، خانم مژده دقیقی نیز از مترجمان ثابت اطلاعات هفتگی بودند. پس از آن ده داستان کوتاه از نویسندگان بزرگ جهان ترجمه کردم و انتشارات جاده ابریشم آن را منتشر کرد که امروز از آن انتشارات و آن کتاب به جز چند نسخه که در کتابخانه شخصی‌ام دارم فقط نامی باقی است. برف‌های کلیمانجارو و چند داستان کوتاه از همینگوی را با اینکه ترجمه‌های متعددی از آن در بازار موجود بود ترجمه کردم اما هرگر کسی راضی به انتشار انها نشد که طبیعی هم بود.

از سال ۱۳۷۵ به بعد به واسطه ترجمه وارد روزنامه‌نگاری در روزنامه‌های داخلی شدم و از سال ۱۳۷۹ به رسانه‌های خارجی پیوستم که ورود به این حوزه علایق دانش و مطالعات سیاسی را در من شعله‌ور کرد و در نهایت وارد رشته‌علوم سیاسی شدم و در مقطع دکتری به تحصیل در این رشته پرداختم و در تمام این مراحل زبان انگلیسی همچون عصای موسی راهگشای بسیاری از مشکلات و کلید بسیاری از قفل‌ها بود زیرا به راحتی به آخرین و بهترین آثار در این رشته دسترسی پیدا می‌کردم. سال ۱۳۹۰ از طریق آقای میرباقری صاحب نشر گویا با آقای علی جعفریه مالک نشر ثالث آشنا شدم و کتاب بسیار خواندنی از لاکوف را با نشر ثالث منتشر کردم. ده‌ها عنوان کتاب در نشر ثالث منتشر کردم که تمام آن‌ها به نحوی از انحا به سیاست و تاریخ سیاسی ارتباط دارد. همچنین مدتی با نشر نیماژ کار کردم و دو عنوان کتاب «ایران و آمریکا؛ تاریخ یک رابطه» همچنین کتاب معظم «انسان کژگونه» اثر ژوزف هنریچ از دانشگاه هاروارد را در این انتشارات منتشر کردم. دوره‌ای نیز با آقای رئیس‌دانا در انتشارات نگاه همکاری داشتم و دو عنوان «تاریخ سیاسی جهان» و «روس‌ها در ایران» را در این انتشارات منتشر کردم.

پورنیک‌صفت: چرا ترجمه سیاسی؟ چه تفاوتی میان این ژانر با سایر گونه‌های ادبی یا خبری وجود دارد؟ مترجم سیاسی اساساً چگونه مترجمی است؟

دکتر عسکری: سیاست و پیچیدگی‌ها آن را دوست دارم. از چیزهای ساده خوشم نمی‌آید. برای همین شطرنج را دوست دارم. شطرنج بازی می‌کنم و برد و باختش برای من اصلا مهم نیست. درگیر پیچیدگی شدن لذت‌بخش است. به همین دلیل کوشیدم سیاست را نیز از منظر آکادمیک بیاموزم و از دانش زبان انگلیسی برای تقویت و باروری آن استفاده کنم. در نگاه من ترجمه هر کتاب سیاسی گذراندن چند واحد درسی نزد برجسته‌ترین اساتید این حوزه است. لذا ترجمه به ما هو ترجمه برای من در اولویت بعدی قرار می‌گیرد و از آن مهمتر لذتی است که از رهگذر فراگیری ضمن ترجمه در من پدید می‌آید و همچنان احساس می‌کنم دانشجوی سیاست هستم. هربار کتابی را برای ترجمه در این رشته برمی‌گزینم گویی در کلاس درس نویسنده ثبت‌نام کرده‌ام و خود را موظف می‌دانم مثل هر دانشجوی علاقمندی در کلاس حاضر باشم، خوب بخوانم، اگر پرسش دارم با نویسنده در میان بگذارم، اگر مطلبی را نفهمیدم به کتب و مقالات دیگری در آن زمینه مراجعه کنم، از اساتید متخصص بپرسم و ضمن این جستجوگری‌ها و کندوکاوها کاروان ترجمه آهسته و پیوسته همراه با من بند به بند، و واژه به واژه مسیر را می‌پیماید. پس از هر ترجمه آنچه در من زاییده می‌شود و می‌روید بسیار بیش از ترجمه یک کتاب است. در واقع ترجمه سیاست و آثار سیاسی پژوهشی تمام‌عیار است. مترجم سیاست لازم است از سیاست بداند، تاریخ سیاسی را بداند، حتی‌المقدور آثار مهم این رشته علمی را مطالعه کرده باشد، علما و دانشمندان این حوزه و آثارشان را بشناسد، ادبیات سیاسی را بداند، اندرزنامه‌ها، سیاست‌نامه‌ها، کتب تاریخی و سیاسی مهم زبان فارسی را بداند ومطالعه کرده باشد. مترجم سیاسی علاوه بر آنکه باید عالم سیاست باشد لازم است با آثار سیاسی ایرانی نیز آشنایی تام و تمام داشته باشد. مگر می‌شود تاریخ بیهقی را نخواند یا تاریخ فخری را نخواند و برای ترجمه دست به قلم شد. مترجم باید واژه بداند این واژه‌ها را کجا می‌توان یافت؟ فقط با غور کردن در آثار پیشینیان است که این توان در مترجم برای ترجمه یا واژه‌سازی می‌روید. وقتی مترجم با ادبیات خواجه‌نظام‌الملک، امام محمد غزالی، سعدی، بیهقی و… آشنا باشد گویی پشتش به کوه گرم است و با صلابت قدم در راه ترجمه می‌گذارد. ترجمه در این سطوح بسیار فراتر از آشنایی صرف با زبان مبدا و مقصد است و جوهر دیگری نیاز است تا در کالبد منجمد کلمات روح بدمد و خونی تازه بدواند. از این منظرگاه تسلط کامل به هر دو زبان مفروض و پیش‌نیاز ورود به این عرصه است اما هرگز کافی نیست.

پورنیک‌صفت: اهمیت ترجمه متون سیاسی در چیست؟ چه سختی‌هایی پیش روی مترجمان این حوزه قرار دارد؟

دکتر عسکری: سیاست جذاب است و جذابیت آن از پیچیدگی‌های آن نشات می‌گیرد. ترسیم و تصویر این پیچیدگی‌ها به منظور آگاهی‌بخشی به جامعه و غنا بخشیدن به ادبیات اندیشمندان و دانشجویان این حوزه موجبات ارتقا و تعمیق این علم را در جامعه فراهم می‌آورد. از دیگر سو آنطور که ذکر آن رفت چون ترجمه آثار سیاسی به سرمایه‌ای به غایت فراتر از آشنایی صرف با زبان مبدا و مقصد نیاز دارد بنابراین کمتر مترجمی آن طور که مطلوب است سراغ آن می‌رود. بسیاری از آثاری که در حوزه سیاست ترجمه می‌شوند به علت قلت دانش سیاسی مترجم و فقدان آشنایی با ادبیات سیاسی وطنی وعدم آگاهی و تسلط بر آثار پیشینیان، ترجمه‌هایی می‌آفرینند که خواندنی و گاهی مفهوم نیست.

در سطحی دیگر، ترجمه آثار سیاسی لاجرم به بخش‌هایی از سیاست روز در داخل جامعه گره می‌خورد و برخوردها و اصطکاک‌هایی می‌آفریند که گاهی با واکنش دست‌اندرکاران و کارگزاران حکومتی حوزه نشر خطرات و خسران‌هایی برای مترجم پدید می‌آید که کمترین آن سانسور یاعدم صدور مجوز چاپ و بیشترین آن برخوردهای قضایی با مترجم و گاهی ناشر است.

پورنیک‌صفت: کتاب‌های مختلفی در حوزه ترجمه و سیاست نوشته شده‌اند به طور مثال کتاب The Routledge Handbook of Translation and Politics که سال ۲۰۱۸ به چاپ رسیده است. آیا مترجمان این کتاب‌ها را باید بخوانند؟ یا این‌ها صرفاً در فضاهای دانشگاهی می‌بایست مطرح شوند؟

دکتر عسکری: مطالعه‌ی این قبیل آثار قطعا برای مترجمان و نویسندگانی که در حوزه سیاست و ترجمه قلم می‌زنند همچنین برای دانشگاهیانی که قصد ورود به این حوزه را دارند واجب است. اما نیاز نیست این آثار برای عموم ترجمه شوند. مخاطب این قبیل آثار کسانی هستند که به طور طبیعی باید با زبان انگلیسی آشنایی کامل داشته باشند. لذا ترجمه این آثار بلاموضوع است، اما مطالعه آن برای اهل فن واجب.

پورنیک‌صفت: پژوهش‌های گوناگونی پیرامون ارتباط بین خصوصیات فردی و توانایی‌های روانشناختی مترجم و کیفیت ترجمه صورت گرفته مثلا در تحقیقی که Lehka-Paul و Whyatt انجام دادند کیفیت ترجمه مترجمان را با مدل ساختار شخصیت هگزاکو (آشتو و لی ۲۰۰۶) مقایسه کردند: برون‌گرایی، سازش‌پذیری، صداقت/تواضع، گشودگی‌به تجارت، احساسی بودن (هیجان‌پذیری)، و با وجدان بودن. به نظر شما چه میزان کیفیت ترجمه یک مترجم تحت تاثیر ویژگی‌های فردی وی قرار دارد؟ شما کدام ویژگی را مهم‌تر می‌دانید.

دکتر عسکری: به طور طبیعی مترجمی مثل هر پیشه‌ی دیگری مستلزم برخورداری از ویژگی‌های شخصیتی خاصی است. همانطور که من نمی‌توانم هنرپیشه‌ی خوبی باشم، چون هنرپیشگی ویژگی‌های شخصیتی خاصی می‌طلبد که در من موجود نیست، هر کسی هم نمی‌تواند مترجم بشود زیرا علاوه بر دانش فنی و سایر مولفه‌هایی که ذکر آن رفت، اساسا افراد با شخصیت‌های خاصی می‌توانند چنین قابلیت‌هایی را کسب کنند. من هرگاه سخن از ترجمه به میان می‌آید، یاد بیتی از صائب تبریزی می‌افتم. البته منظورم از ترجمه بازآفرینی و پژوهش و بازتالیف یک اثر به همان معنایی است که در پرسش‌های پیشین به آن پاسخ دادم. ترجمه آثار تک‌ساحتی و کم‌عمق از نویسندگانی که عمق و ژرفایی ندارند خارج از این ماجراست. صائب می‌فرماید:

خموشی حجت ناطق بود جویای گوهر را

که از غواص در دریا نفس بیرون نمی‌آید.

مترجم همچون غواص زبردستی است که در تنهایی و با اتکا به هنر خویش و توشه‌ی اندوخته‌ی خود، به قعر اقیانوس غور می‌کند و در خاموشی، تنهایی، و آویختن به توانمندی خویش گوهر می‌جوید. درونگرایی، صبوری، صداقت، تواضع در آموزش و یادگیری مدام، تحقیق و تتبع در آثار دیگران و گذشتگان، از جمله ویژگی‌هایی است که اگر در او نهادینه نشده باشد قطعا خطر مرگ غواص (شما بخوانید مترجم) را به همراه دارد. از این منظر مترجمی، به آن معنا که مراد من است، همچون کوهنوردی و غواصی است. کوهنوردان و غواصان با اتکا به توانمندی خویش راههای صعب و دشوار را می‌پیمایند و چنانچه ویژگی‌هایی که ذکر آن رفت در آن‌ها نباشد به یقین در مسیر مرگباری قدم گذاشته‌اند. کوهنوردان در تنهایی و مستغنی از شورآفرینی تماشاچیان و غوغائیان، با صبوری، ذره ذره از کوه بالا می‌روند و اگر کارنابلد و هنر نزد استاد ناموخته باشند، سقوط می‌کنند. ترجمه هم چنین است و روحیات و ویژگی‌های خاصی می‌طلبد. متن همچون کوهی برابر مترجم قد علم می‌کند و اوست که باید از این کوه بالا رود و به تعبیر آن هایکوی معروف ژاپنی: ای حلزون، از کوهستان فوجی بالا برو، اما آهسته آهسته.

پورنیک‌صفت: پرسش دیگری دارم. از میان ویژگی‌های ذکر شده صداقت و احساسی بودن بی‌تردید تاثیرگذار هستند. به نظر شما دیدگاه‌های فردی تا چه میزان می‌تواند بر صحت ترجمه تاثیر گذارد؟ به طور خاص در عرصه سیاست؟ ممکن است شما با نظر نویسنده در مورد یک رویداد سیاسی موافق یا مخالف و یا حتی خشم درونی داشته باشید؟ در اینجا صداقت‌پیشگی از اهمیت بسزایی برخوردار می‌شود. پذیرای شنیدن مثال‌های شما هستیم.

دکتر عسکری: نکته دقیق و درستی است و به ویژه در ترجمه آثار حجیم و سترگ برای مترجم پدید می‌آید. باز هم تاکید می‌کنم مراد من از ترجمه همانست که پیش‌تر گفتم. طبیعی است مترجم در ترجمه یک اثر هزار یا دوهزار صفحه‌ای با نویسنده همسفر می‌شود. همسفری و همراهی اقتضائات خاص خود را دارد و دو همسفر گاهی یکی می‌شوند، گاهی گلاویز. گاهی نویسنده در جان و تن مترجم پنهان است و از زبان وی سخن می‌گوید که آثار و رد پای آن را می‌توان در ترجمه نهایی دید.

کیست این پنهان مرا در جان و تن؟

کز زبان من همی گوید سخن

این که گوید از لب من راز، کیست؟

بشنوید این صاحب آواز کیست؟

مترجم خالی‌الذهن و و به تعبیر روانشناسی فرویدی بی‌زیست‌جهان نیست. اغلب پیش‌می‌آید مترجم در فهم جمله یا عبارتی دچار مشکل بشود و خلل و فرجی را در متن مشاهده کند. این‌عدم فهم دقیق متن، یا جمله و عبارت الزاما از سوگیری‌های ذهنی و نگرشی مترجم منبعث نمی‌شود اما ممکن است در آن نیز ریشه داشته باشد. حال چه اتفاقی می‌افتد؟ از چند زاویه می‌توان این پدیده را تحلیل کرد. نظریه‌ای داریم به نام نظریه گشتالت. طبق نظریه گشتالت، ما دنیا را در کل‌های معنی‌دار تجربه می‌کنیم و محرک‌های جداگانه را نمی‌بینیم و کلاً هرآنچه می‌بینیم محرک‌های ترکیب یافته در سازمان‌ها (گشتالت‌ها) یی است که برای ما معنی دارند. طبق این نظریه، کلِ هر چیزی، فراتر از مجموع اجزای آن است لذا انسان وقتی با پدیده‌ای مواجه شود که از نظر او ناقص است آن را با توجه به زیست‌جهان خود کامل می‌کند. مثلا اگر شما با شکلی مواجه شوید که سه ضلع‌و نیم دارد به گونه‌ای که هر کدام از آن‌ها بر دیگری عمود است، زیست‌جهان شما باعث می‌شود آن شکل را مربع یا مستطیل ببینید. زیست‌جهان نیز مجموعه‌ای از تعاریف و مفاهیم پذیرفته‌شده جهان است که به اعمال و روابط روزانه ما انسجام و جهت می‌بخشد و از منظر فرهنگی ذخیره‌ای انتقال یافته و به‌لحاظ زبانی سازمان‌یافته از الگوهای تفسیری است و پس‌زمینه‌ای را تشکیل می‌دهد که هنگامی که می‌کوشیم از طریق گفته‌های میان خودمان به توافق برسیم آن را بدیهی می‌انگاریم. فیلسوف مشهور آلمانی ادموند هوسرل این مفهم را مطرح کرد که دربردارنده‌ی پیش فرض‌های بدیهی، قطعیت‌ها و فرض‌های ناآزموده‌ای است که سطح زیرین اندیشه و فرهنگ بشری را شامل می‌شوند و تحت تأثیر دوران تاریخی، جامعه یا مذهبی خاص هستند. این دقیقا همان چیزی است که فلسفه و بنیان آزمون‌هایی را تشکیل می‌دهد که در زبان انگلیسی به آن Cloze Test می‌گوییم. یعنی آزمون‌دهنده متن ناقصی را می‌بیند و باید با اتکا به زیست‌جهان زبانی خود آن را کامل کند.

وقتی مترجم در متنی که پیش رو دارد بخشی را به لحاظ ادراکی ناقص می‌بیند، آن بخش‌های ناقص را با زیست‌جهان خود کامل می‌کند. ناقص دیدن متن وعدم درک صحیح آن ممکن است به علت عدم‌تسلط به زبان مبدا یاعدم تجانس با افکار و اندیشه‌های مترجم روی داده باشد. فارغ از اینکه منشا و ریشه این ناقص دیدن چیست بخش‌های ناقص از طریق زیست‌جهان سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، و تاریخی مترجم پر می‌شود و اینجاست که تعارض شکل می‌گیرد. یعنی مترجم آنچه را دوست دارد درک می‌کند و بخش‌های ناقص دیده شده را طبق میل و متجانس با زیست‌جهان خود کامل می‌کند نه آنطور که مراد نویسنده است. گریزی از آن نیست و این خاصیت تحقیق و تتبع و ترجمه است و همین ویژگی است که ترجمه را به ساحتی خطاخیز تبدیل می‌کند. بنابراین استبعادی ندارد اگر کار مترجمان حتی نامدار و پرآوازه و زبردست را بررسی کنیم ممکن است از این موارد در آن بیابیم. اشکالی بر آن وارد نیست، خاصیت آدمی و ذهن آدمی این است و هر که ترجه می‌کند خواهی نخواهی از این موارد هم در اثر وی ایجاد می‌شود. به قول مولانا کشاورزی که گندم می‌کارد قصدش برداشت گندم است، اما کاه هم در کنار آن می‌آید و گریزی از آن نیست.

آنکه کارد قصد گندم باشدش

کاه خود اندر تبع می‌آیدش

پورنیک‌صفت: دیدگاه‌های فردی چه میزان در عناوین کتاب‌هایی که انتخاب می‌کنید تاثیرگذار هستند؟ شما چگونه عناوین را برمی‌گزینید؟ یک مترجم نوپا چگونه باید عنوان انتخاب کند؟ از کجا جستجو کند؟ آیا معیاری برای آن وجود دارد؟

دکتر عسکری: حداقل در مورد من اولین و مهمترین چیزی که اهمیت دارد علاقه و دیدگاه شخصی است. تمام کتاب‌هایی را که برای ترجمه برمی‌گزینم اولا و بالذات جزو علایقم هستند و این مهمترین اصل نه برای من بلکه برای هر مترجمی است. مگر می‌شود کتابی را دوست نداشت و آن را ترجمه کرد؟ بدان ماند که از فردی متنفر باشی و او را برای همسفری برگزینی! دیگر آنکه کتاب باید برای خواننده ایرانی جذابیت داشته باشد. کتابی که فقط مورد علاقه من باشد را ترجمه نمی‌کنم، مطالعه می‌کنم. اما اگر کتابی برای من و بخشی از جامعه جذاب باشد قابلیت ترجمه شدن می‌یابد. درضمن نویسنده و ناشر اصلی برای من فوق‌العاده اهمیت دارند. هر نویسنده و ناشری را نمی‌توان برای ترجمه برگزید. به هرحال مترجم باید عمر خود را برای ترجمه بسوزاند و ذره‌ذره همچون فرهاد با تیشه بر بیستون بکوبد و بکند تا اثری درخور بیافریند. از این منظر نویسنده باید حسابی باشد، حرف و سخنش ارزشمند و مستحق ترجمه باشد وگرنه آب در هاون کوبیدن و عمر تلف کردن است. در گام بعدی ترفندهایی وجود دارد. گاهی کتابی را برای نشان دادن زشتی و پلیدی پدیده‌ای ترجمه می‌کنم. مثلا برای نشان دادن دنائت، درنده‌خویی، شقاوت، بی‌رحمی و اندیشه‌ی سیاه استبداد و فجایعی که می‌آفریند ترجمه دوجلدی هیتلر اثر ایان کرشاو که بالغ بر دو هزار صفحه است مثال خوبی است. گاهی برای تصویر زیبایی‌ها، گاهی برای نورافکن بر بخش‌های تاریک تاریخ، گاهی برای تشریح یک نظریه که افق جدیدی را برابر اندیشمندان می‌گشاید ترجمه می‌کنم. به هر حال:

هر لحظه به شکلی بت عیار بر آمد؛ دل برد و نهان شد

هر دم به لباس دگر آن یار بر آمد؛ گه پیر و جوان شد

گه نوح شد و کرد جهانی به دعا غرق؛ خود رفت به کشتی

گه گشت خلیل و به دل نار بر آمد؛ آتش گل از آن شد

البته این شیوه وحشی‌گونه و ناآرام من در ترجمه است. دیگر اساتید شاید این شیوه را مطبوع طبع خود ندانند و ترجیح می‌دهند با یک نویسنده خاص شناخته شوند ولی من چنین دغدغه‌ای ندارم و همانطور که اشاره کردم ترجمه به ما هو ترجمه برای من در اولویت بعدی است، لذتی که در فراگیری و آموختگی وجود دارد برای من حلاوت دیگری دارد. بنابراین نظم خاصی در ترجمه‌های من وجود ندارد و هر اثری را که دوست داشته باشم به شرط آنکه نویسنده و ناشرش معتبر باشند و احساس کنم بخشی از جامعه می‌تواند مخاطب آن باشد ترجمه می‌کنم. مترجمان نوپا باید در زمینه‌ای که دانش کافی و علاقه وافی دارند، نه به صرف اینکه زبان مبداشان خوب است، سراغ عناوین کتاب بروند. پیش از ترجمه لازم است به اندازه ده برابر اثری که انتخاب کرده‌اند و در زمینه مرتبط با آن اثر مطالعه کرده باشند. برای آن‌ها لازم نیست در قدم اول به فتح کوه دماوند و اورست بیاندیشند، دویدن در همین تپه‌ماهورهای عباس‌آباد تهران هم کفایت می‌کند تا آهسته آهسته آمادگی فتح قلل سربه فلک کشیده را بیابند.

پورنیک‌صفت: بعد از انتخاب کتاب مناسب، آیا ارتباط با نویسنده یا ناشر اصلی کتاب ضرورت دارد؟ به خاطر دارم پیش‌تر در صفحه اجتماعی خود گفته بودید که با چامسکی پیش از ترجمه کتاب‌های او مکاتبه کردید. این امر چقدر ضروری است؟ آیا این ارتباط در رفع کژفهمی‌ها و ابهاماتی که ممکن است درون متن بیاید موثر است؟

دکتر عسکری: قطعا ضرورت دارد. باز هم تاکید می‌کنم در آن نوع ترجمه‌ای که مراد من است ارتباط با نویسنده هم از منظر اخلاق حرفه‌ای ضرورت دارد، هم قرار است کتاب نویسنده از زهدان زبان مقصد زاده شود که این تولد و آفرینش گاهی بدون کمک نویسنده ممکن نیست. در تمام آثاری که ترجمه کرده‌ام، جز آنان که نویسنده از دنیا رفته است، با نویسنده در ارتباط تنگاتنگ بوده‌ام. نویسنده ضمن آفرینش کتاب غموض و پیچیدگی‌هایی در متن از خود به جای می‌گذارد که فهم و انتقال آن برای زبان مقصد، بی‌ارتباط با خود وی گاهی ناممکن می‌نماید. از قضا نویسندگان با علم به اینکه در ایران قانون مالکیت معنوی وجود ندارد از این ارتباط استقبال می‌کنند، حتی به نوعی برای خودشان هم مایه مباهات است که کتابشان به زبان دیگری ترجمه شود. من در این مسیر با آقایان جرج لاکوف، نوام چامسکی، جان قزوینیان، ژوزف هنریچ، عباس امانت، ایان کرشاو، و دیگر نویسندگان ارتباط گرفته‌ام، گاهی خطاهایی در متن نویسنده مشاهده کرده که به آن‌ها اطلاع داده‌ام، گاهی من مشکلی در فهم متن داشته‌ام که از آن‌ها کمک گرفته‌ام.

پورنیک‌صفت: ترجمه سیاسی چه میزان وقت شما در روز به خود اختصاص می‌دهد؟ تا جایی که اطلاع دارم پست‌های اجرایی هم دارید. آیا داشتن شغل دوم یک انتخاب است یا یک اجبار.

دکتر عسکری: تا فروردین ۱۴۰۲ تقریبا روزی هشت الی ده ساعت از روز به مطالعه و تحقیق و ترجمه می‌گذشت. اما از اردیبهشت سال ۱۴۰۲ به جبر روزگار عهده‌دار معاونت پژوهشی واحد دانشگاهی تهران شرق شدم که فقط روزهای تعطیل و آخر هفته‌ها اگر مجالی بیابم حتما به خواندن و ترجمه و تحقیق اختصاص می‌دهم. مسلما کار اجرایی بسیار وقت‌گیر است و مغز را می‌فرساید. طبیعت کار مطالعه و پژوهش و ترجمه به آرامش و تمرکز فکر و ذهن یا وحدت میان ذهن و جسم نیازمند است که خلاف کار اجرایی است. در آن وقتی که ما را وقت خوش بود و فقط به ترجمه و مطالعه می‌گذشت اجباری نداشتم که تماس‌های تلفنی را پاسخ گویم اما در این ایام چنین چیزی ممکن نیست. به گمانم جمله‌ای از شوپنهاور بود که خواندم با این مضمون که اگر روزی امپراتور شوم، دستور می‌دهم کسی با من کاری نداشته باشد. اما من به این جمله می‌افزایم برای آنکه کسی با آدمی کاری نداشته باشد باید امپراتور شد. متاسفانه در این مرز و بوم اندیشیدن، نوشتن و تفکر قدر و قیمتی ندارد و مترجم و نویسنده محال است بتوانند از محل درآمد ناشی از نوشتن روزگار بگذرانند. لذاست که باید شغل و درآمدی داشت و در کنار آن عاشقانه در این مسیر گام نهاد. این در حالی است که در دیگر بلاد سراغ مترجم می‌روند، پول عالی می‌دهند و از او می‌خواهند ترجمه کند. در جامعه‌ی ما برعکس است. جالب آنکه این نقص و این آفت نخبه‌کُش در بیانات رهبر انقلاب هم آمده است و ایشان به ظرافت به این مهم اشاره کرده‌اند. ایشان سال ۱۳۹۲ در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی دقیقا بر همین نکته انگشت نهادند و من خام‌اندیشانه پنداشتم بعد از این بازار مترجمان هم رونقی تازه خواهد یافت که زهی خیال باطل. چون نقطه‌نظر ایشان در باب ترجمه اهمیت دارد من عین بیانات ایشان را نقل می‌کنم: «یکی از کارهای ما تولید کتاب است، ترجمه‌ی کتاب [است]. شما نگاه کنید ببینید در دنیا چه چیزهایی منتشر می‌شود که دانستن آن برای جوان ایرانی لازم است؛ ترجمه کنید، پول بدهید ترجمه کنند، کمااینکه دیگران دارند می‌کنند؛ من با کتاب زیاد انس دارم، کتاب زیاد می‌خوانم، در بازار نشر و مانند اینها از تازه‌های کتاب زیاد اطلاع دارم، کارها دارد می‌شود؛ سرمایه‌دار می‌رود پول عالی می‌دهد به مترجم که فلان کتاب را ترجمه کن. من پرسیدم از یکی از همین حضرات که مترجم به شما مراجعه می‌کند یا شما به مترجم مراجعه می‌کنید؟ گفت نه، ما به مترجم مراجعه می‌کنیم؛ راست می‌گوید، مترجم پیدا می‌کنند برای اینکه ترجمه کند. خب این‌کار را شما هم باید بکنید؛ کتاب ترجمه کنید، کتاب تولید کنید.»

پورنیک‌صفت: در دنیای امروزی داشتن ارتباطات بسیار مهم است. در دنیای نشر چطور؟ یک مترجم نوپا که تازه وارد این وادی شده از کجا باید شروع کند و به دنبال ناشران رود؟ آیا می‌توان با ترجمه‌ای در دست به سراغ ناشران رفت؟

دکتر عسکری: البته ناشر داریم تا ناشر. آنچه امروزه در بازار ترجمه دیده می‌شود با آنچه من از ترجمه در ذهن دارم تفاوت از زمین تا آسمان است. امروزه بسیاری از جوانان با اندک سرمایه ذهنی و علمی صرفا به واسطه آنکه نامی بجویند و اسم و رسمی داشته باشند، کتابی را بی‌ملاحظه و بی‌رعایت نکاتی که ذکر آن رفت برمی‌گردانند که اغلب نامفهوم و بی‌کیفیت است و برای زبان فارسی همچون سمی مهلک آسیب‌زاست. از دیگر سو برخی از ناشران نیز صرفا برای آنکه تعداد عناوین خود را افزایش دهند به قلم هر مترجمی تن می‌دهند. از این روست که آشفته‌بازاری است که با مشاهده آن جای آن دارد که خون موج زند در دل لعل. مترجم نوپا از همان دوران دانشجویی با کمک اساتید خود در دانشگاه می‌تواند به این عرصه قدم بگذارد. ارتباط با ناشران خوب و مفید فایده است البته باز هم تاکید می‌کنم تا چه ناشری مطمح نظر باشد. برخی ناشران همچنان سنت‌های دوران طلایی ترجمه را پاس می‌دارند که بسیار ارزشمند است، بسیارانی چنین نمی‌کنند. دانشجویی که تازه در این رشته فارغ‌التحصیل شده است قطعا باید کار خود را با ارتباط با مترجمان قهار، کاربلد، و اساتید خود در دانشگاه و با توجه به علاقمندی‌های خود آغاز کند. در نظر داشته باشید ترجمه کلید علم است، خود علم نیست. دانشجو باید بداند در کدام زمینه علمی می‌خواهد از این کلید و ابزار بهره ببرد. من آن را در تاریخ و سیاست خرج کردم، دیگری ممکن است در جامعه شناسی، رمان، ادبیات، فلسفه و غیره. از این رو صرفا تحصیلات دانشگاهی مسیر مترجم را تعیین نمی‌کند. عوامل و مولفه‌های دیگری دخیل است که بخش عمده آن به علاقمندی‌ها و توانمندی‌های مترجم در حوزه‌ای خاص بازمی‌گردد.

پورنیک‌صفت: رشته دانشگاهی تربیت مترجم را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا این رشته تحصیلی از کارآمدی کافی برخوردار است؟ آیا می‌توان به مترجمی که از دانشگاه به تازگی فارغ‌التحصیل شده اعتماد کرد و کتابی را به او سپرد؟

دکتر عسکری: رشته تربیت مترجم در دانشگاه بیشتر وزن خود را به زبان مبدا (مثلا انگلیسی یا فرانسه) می‌دهد و این بزرگترین آفت این رشته است زیرا بیشتر به کلاس‌های آموزش زبان انگلیسی در محیط‌های غیردانشگاهی و موسسات آموزشی شباهت دارد. درحالیکه از نظر من کسی که وارد این رشته می‌شود نباید مشکلی در فهم و درک زبان مبدا داشته باشد. از دیگر سو زبان فارسی و توانمندی‌ها و ظرافت‌های آن به طور کامل در این رشته مغفول مانده است ظاهرا به این دلیل که طراحان این رشته به این باور بوده‌اند که چون همه فارسی زبانند نیازی به تقویت زبان فارسی در این رشته وجود ندارد غافل از اینکه اگر اینطور است چرا یکی از ما سعدی نشد. در پاسخ به بخش دوم پرسش شما باید گفت قطعا به دانشجویی که در این رشته تحصیل کرده است بیش از دیگران می‌توان اعتماد کرد اما فارغ‌التحصیل این رشته باید بداند در آغاز راه است و صرفا مجوز ورود به این مسیر را اخذ کرده است و طی این مرحله بی‌همرهی خضر گمراهی به همراه دارد.

پورنیک‌صفت: رابطه شما با ویراستاران چگونه است؟ از گوشه و کنار می‌شنویم که رابطه نه چندان ملایمی میان ویراستاران و مترجمان وجود دارد؟ آیا واقعا این گونه است؟ دلیل آن چیست؟

دکتر عسکری: بله اینگونه است. البته گاهی مترجم ناکاربلد داد ویراستار را در می‌آورد زیرا ویراستار از منظر کیفی تسلط بیشتری به زبان دارد و مترجم تازه‌کار است و بی‌دانش و چون تعداد مترجمان اینچنین در بازار کم نیست لذا ویراستاران ناله‌های جگرسوزی از دست مترجمانی این چنین می‌کشند. اما گاهی قضیه برعکس است. فی‌المثل مترجمی که به اندازه موهای سرش کتاب‌خوانده، با متون قدیم و جدید آشناست، شعر و ادبیات می‌داند، در هر دو زبان مبدا و مقصد دود چراغ خورده و بلد کار است، موضوعی که در آن ترجمه می‌کند تخصص اوست، ده‌ها عنوان ترجمه در کارنامه‌اش دارد که به چاپ‌های متعدد رسیده است، رمان و ادبیات جدی را دنبال می‌کند، اخبار ترجمه و آثار دیگر مترجمان را زیر نظر دارد آنگاه با ویراستاری مواجه می‌شود که یک ده از این ویژگی‌ها را ندارد. این قبیل ویراستاران سم مهلک و ویرانگر متن‌اند. چنان آسیب و خسرانی وارد می‌کنند که ترمیم و جبران آن ناممکن می‌شود. بارها با ویراستارانی از این قماش روبرو بوده‌ام و خون‌جگرها خورده‌ام اما چه چاره با بخت گمراه. مثال‌ها و خاطرات بسیاری از این جنس دارم که شاید روزی منتشرشان کنم.

پورنیک‌صفت: قراردادهای ترجمه کتاب را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا به عنوان یک مترجم حرفه‌ای آن‌ها را منصفانه می‌بینید؟

دکتر عسکری: به عهدنامه‌ی گلستان و ترکمنچای بیشتر شباهت دارد. البته ناشران هم دلایل و توجیهات خود را دارند و معتقدند بخش عمده‌ای از هزینه‌ی کتاب به پخش و توزیع کتاب در بازار اختصاص پیدا می‌کند و با افزایش قیمت کاغذ و چاپ و فیلم و زینک و غیره چیزی باقی نمی‌ماند که به مترجم یا نویسنده برسد. از سوی دیگر مترجم یا نویسنده نیز از تعدد چاپ‌های کتاب خود کاملا بی‌اطلاع است و کلا در فضای مه‌آلود و غیرشفاف به درستی نمی‌توان داوری کرد. در کل اگر کسی به قصد امرار معاش از رهگذر ترجمه کتاب می‌خواهد وارد این عرصه شود از همین الان بهتر است سراغ کار دیگری برود. متاسفانه بحث قاچاق کتاب، کتاب‌سازی، غیرشفاف بودن بازار کتاب، عدم دسترسی نویسندگان و مترجمان به اطلاعات درباره کتاب خودشان و غیره جملگی عواملی است که داوری در این خصوص را ناممکن می‌کند و بدون چنین اطلاعاتی نمی‌توان نظر قطعی داد. در این میان برخی ناشران خوشمزه‌ای هم داریم که مترجم یا نویسنده را جریمه هم می‌کنند. مثلا اگر کتاب به چاپ بعدی برود جای آنکه درصدی از پشت جلد را که به مولف یا مترجم اختصاص می‌دهند بیافزایند از آن می‌کاهند. قصه تلخ و شخصیت‌شکنی است.

پورنیک‌صفت: از میان آثاری که ترجمه کردید کدام یک را بیشتر دوست دارید؟ آیا کتابی بوده که از تجربه ترجمه آن پشیمان شده باشید؟

دکتر عسکری: جز یکی که نام نمی‌برم، همه را دوست دارم. از آنجا که شیوه انتخاب من برای ترجمه به گونه‌ای است که اول عاشق کتاب می‌شوم بعد ترجمه می‌کنم و هرگز کتابی را به سفارش ترجمه نکرده و نمی‌کنم همه آن‌ها را دوست دارم.

پورنیک‌صفت: کتاب ایران و آمریکا به قلم جان قزوینیان را سه مترجم مختلف در سال‌های نزدیک به هم ترجمه کردند که شما یکی از ایشان بودید و ظاهرا نخستین فرد. آیا با چندترجمگی و نبود یک مترجم رسمی برای یک کتاب موافق هستید؟ این امر چه خطراتی را برای مترجم در پی دارد؟

دکتر عسکری: کتاب ایران و آمریکا؛ تاریخ یک رابطه را دوستی برای من از آمریکا فرستاد. از جدوجهد نویسنده در نوشتن کتاب و اطلاعات جدیدی و تازه‌ای که برای اولین بار در کتاب ایشان آمده بود خیلی خوشم آمد. بی‌درنگ با نویسنده که از قضا ایرانی‌الاصل است تماس گرفتم و رابطه‌ای صمیمی با ایشان برقرار شد و ترجمه کتاب را آغاز کردم. از آنجا که به واسطه رشته تحصیلی (علوم سیاسی) به موضوع کتاب تسلط کامل داشتم آن را در دانشگاه تدریس هم می‌کردم مشکلی در فهم کتاب و حوادث و رویدادهای متنوع آن نداشتم و نیاز نبود حین ترجمه کارهای پژوهشی برای فهم اسناد و رویدادها انجام دهم. از این رو خیلی سریع ترجمه کتاب به پایان رسید و متن نهایی ترجمه را برای نویسنده ارسال کردم و بلافاصله به ناشر سپردم. حدود یکسال پس از انتشار ترجمه من، آقای سعید کلاتی ترجمه دیگری از این کتاب را در نشر ثالث منتشر کرد و ظاهرا ناشر دیگری در قم نیز این کتاب را با مترجم دیگری منتشر کرده است. از نظر من اشکالی ندارد که یک اثر چند مترجم داشته باشد، به شرطی که از روی دست هم ترجمه نکنند! در اینصورت سره از ناسره، خوب از بد و ترجمه از ناترجمه مشخص می‌شود. هرچند همواره سعی می‌کنم هرگز وارد این قبیل رقابت‌های کودکانه نشوم و اگر بدانم مترجم دیگری مشغول ترجمه کتابی است که من در آغاز ترجمه‌ی آنم از خیر ترجمه آن اثر می‌گذرم، با این حال اگر کتابی را ترجمه کنم و مترجم دیگری همان را بعد از من یا همزمان با من منتشر کند نگران نمی‌شوم و از این چالش ناخوانده استقبال می‌کنم. البته جز دو سه مورد، دیگر عناوین ترجمه من در بازار مترجم دیگری ندارد.

پورنیک‌صفت: در کارنامه حرفه‌ای شما کتاب‌هایی وجود دارد که همگی در یک سال واحد به چاپ رسیده‌اند. به طور مثال «آتش و خشم» و «امپراطوران و دزدان دریایی» هر دو سال ۱۳۹۷ به طبع رسیده‌اند. آیا هر دو همزمان ترجمه شده‌اند؟ موازی‌کاری در ترجمه خوب است یا نه؟

دکتر عسکری: این موارد که می‌فرمایید سال انتشارشان یکی است، اما ترجمه‌شان همزمان نبوده است. موازی‌کاری در ترجمه امکان ندارد، یا من بلد نیستم. یک دل و دو دلبر نمی‌شود. تا کاری را تمام و کمال به ناشر نسپارم و مدتی نگذرد تا از فضای آن خارج نشوم نمی‌توانم سراغ اثر دیگری بروم.

نیک‌صفت: کتاب «پیش‌بینی‌های سیاسی» از زمان انتشار (۱۳۹۷) تاکنون شش بار تجدید چاپ شده است اما کتاب «غزه در بحران» که همان سال به چاپ رسیده تاکنون تجدید نشده است. به نظر شما چه عواملی بر این مسئله تاثیر می‌گذارند؟ سیاست نشر یا پخش یا حتی خود کتاب؟

دکتر عسکری: علاوه بر پیش‌بینی‌های سیاسی ترجمه‌های دیگر من بعضی به چاپ بالای دهم یازدهم رسیده است. کتاب غزه در بحران نوام چامسکی، همین‌طور «درباره فلسطین» از همین نویسنده چاپشان تمام شده است اما سیاست ناشر اقتضا نکرده است تا این عناوین را به چاپ‌های بعدی برساند. البته این دو کتاب اخیرا به چاپ دوم رفته‌اند. به هر حال عوامل متعددی در این زمینه دخیل است که بخش عمده آن به اقتصاد کتاب و سیاست‌های ناشر بستگی دارد.

پورنیک‌صفت: در میان آثار شما کتاب «انسان کژگونه» عنوان بسیار گیرایی دارد که از عنوان انگلیسی آن حتی زیباتر است. از عنوان اینگونه برمی‌آید که کتاب حاضر یک کتاب فلسفی و روانشناسی است. آیا صحیح است؟ کمی درباره کتاب برای ما بگویید.

دکتر عسکری: عنوان کتاب اولین مانعی بود که همچون سد سکندر برابر مترجم مقاومت می‌کرد. نویسنده با انتخاب سرواژه‌های پنج کلمه انگلیسی مرکب از Western, Educated, Industrialized, Rich, and Democratic

به واژه WEIRD رسیده است که خود به طور مستقل به معنای عجیب و غریب، یا عجیب‌الخلقه است. نویسنده در واقع با به کارگیری این ترفند، هوشمندانه به «عجیب و غریب بودن» انسان «ثروتمند، و سوادآموخته‌ای» اشاره دارد که در جامعه «صنعتی و دمکرات» غربی زندگی می‌کند. در زبان فارسی ظرفیتی برای بازآفرینی چنین واژه‌ی نبود (یا دانش من کفاف نمی‌داد). هم‌اندیشی با اساتید فن، زبان‌شناسان و اساتید دانشگاه نیز راهی برای گشودن این گره نگشود تا اینکه در نهایت تصمیم گرفتم ترفند «سَر-واژِگی» را فدای محتوا کرده، مظروف را تام و تمام منتقل کنم و از خیر ظرف، هرچند بلورین و زیبا، بگذرم که به فرموده‌ی مولانا: «حرف ظرف آمد، درو معنا چو آب». بر این اساس «انسان کژگونه» بهترین برابرنهاده‌ای بود که در نهایت به آن دست یافتم و به نظر می‌رسد با آنچه مراد نویسنده است انطباق تام و تمام دارد.

اما خود کتاب موضوعی بینارشته‌ای و معجون گرانسنگی از علوم روانشناسی، مردم‌شناسی، تاریخ، سیاست، اقتصاد و جامعه‌شناسی است. ژوزف هنریچ در این کتاب به خواننده نشان می‌دهد گونه‌ی انسان خردمند اگرچه از منظر زیست‌شناسی یک گونه واحد در نظر گرفته می‌شود اما اینگونه نیست که همین وحدت را بتوان در حوزه فرهنگی هم لحاظ کرد و انسان‌ها به تعداد فرهنگ‌ها گونه‌های متعددی دارند و فهم و درک آن‌ها از جهان پیرامونی با یکدیگر متفاوت است. وی در این کتاب با انجام آزمایش‌های دقیق و پژوهش‌های گسترده نشان می‌دهد انسانی که مثل انسان ایرانی در جامعه‌ای خویشاوندپایه رشد و نمو کرده است از اساس جهان پیرامونی خود را، خدا، دین، سیاست، اقتصاد، تجارت جنگ، صلح و دیگر مناسبات اجتماعی را به گونه‌ای کاملا متفاوت از انسان غربی می‌فهمد که در جامعه‌ای غیرخویشاوندپایه رشد کرده و فردگراست. او نشان می‌دهد شیمی مغز، فیزیک مغز، احساسات، خصوصیان روانشناختی و شناختی و معرفتی این دو انسان با یکدیگر متفاوت و گاهی متضاد است و در تخالف با هم قرار دارد. از این رو به باور هنریچ نظریات سیاسی، اقتصادی، روانشناسی، جامعه‌شناسی و دیگر علوم انسانی که خاستگاه اصلی آن غرب است هرگز در جامعه خویشاوندپایه شرقی معنا ندارد و کار نمی‌کند. بنابراین ایرانیان و هندیان و میان‌رودیان و دیگران نمی‌توانند برای فهم انسان ایرانی، هندی، میان‌رودی و شرقی به نظریات روانشناسی و… غربی استناد کنند و باید علوم انسانی خود را بپرورانند. خواننده ایرانی بی‌شک پس از مطالعه این کتاب به خود جرات نخواهد داد درباره توسعه و ترقی ایران همانند گذشته بیاندیشد.

پورنیک‌صفت: به تازگی کتاب ارزشمند دیگری از شما به طبع رسیده با عنوان «حکمرانی سبز، حکمرانی سیاه». اینطور که پیداست به مسائل بینارشته‌ای نیز بسیار علاقه‌مند هستید. کمی بیشتر درباره این اثر تازه برایمان بگویید.

دکتر عسکری: بله در این اثر ویژگی و اقتضائات زندگی انسان در دوران انقلاب سوم صنعتی با محوریت انرژی بررسی شده است. اینکه اقتصاد، انسان و جامعه انرژی خود را چگونه به دست می‌آورد بر نوع زندگی اجتماعی، فردی و سیاسی وی تاثیر می‌گذارد. جامعه‌ای که انرژی خود را از چوب به دست می‌آورد به گونه‌ای است و جامعه‌ای که انرژی را از سوخت‌های فسیلی به دست می‌آورد به گونه‌ای دیگر. اما امروزه سخن از انرژی‌های پاک و تجدیدپذیر است و انسانی که به جای جاده و ریل قطار و خطوط هوایی بر بستر اینترنت سوار است و به جای دانشگاه از یوتیوب استفاده می‌کند و به جای پول از رمزارز. چنین انسانی اقتضائات جدیدی دارد و به‌یقین نظام‌های سیاسی و اقتصادی جدیدی می‌آفریند.

پورنیک‌صفت: پرسش آخر، کتاب بعدی ما را به کجا خواهد برد؟

دکتر عسکری: اثری را تقدیم ناشر کرده‌ام که درباره تاریخ سیاسی و تورم است. در این کتاب با این موضوع آشنا می‌شویم که تورم چگونه باعث فروپاشی جوامع و نظام‌های سیاسی می‌شوند و به طور موردی فروپاشی جمهوری وایمار در آلمان و جمهوری فرانسه بررسی شده است. در حال حاضر کتاب در دست ترجمه‌ای هم دارم که در حوزه روانشناسی سیاسی است و امیدوارم بتوانم آن را تا پایان سال به اتمام برسانم.

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
لینک خبر

لینک های ویژه


گوناگون

بهترین تعمیرگاه بنز در تهران

امداد خودرو مرودشت

امداد خودرو استان مرکزی


آخرین اخبار


ایرنا : منطقه آزاد چابهار برای توسعه روابط با سرمایه گذاران سریلانکا تفاهم‌نامه امضا کرد

ایرنا : امام جمعه ساری: مظلومان جهان یقه زورگویان را با اقتدار می گیرند

تسنیم : آنروا از شهادت 10 هزار زن در جنگ غزه خبر داد

ایسنا : افزایش ۱.۵ برابری فضای ورزشی در مدارس آذربایجان شرقی

ایسنا : آیا در دادگاه لاهه عزمی برای محکومیت نتانیاهوی جنگ‌طلب وجود دارد؟

ایرنا : نمازگزاران کرمانی در حمایت از مردم غزه راهپیمایی کردند+فیلم

تسنیم : ملک مصرفی افراد مشمول مالیات بر عائدی سرمایه نمی‌شود

ایسنا : پیشنهاد گسترش دامنه شمول در اصلاح قانون بیمه بیکاری

ایرنا : ۱۱۴ حافظ در آزمون ارزیابی و اعطای مدرک آذربایجان غربی شرکت کردند

ایرنا : امام جمعه تربت‌حیدریه: بیداری دانشجویان جهان مرهون روشنگری رهبری است

تسنیم : امیرعبداللهیان عازم گامبیا شد

تسنیم : بیماری مرموز؛ بلای جان نظامیان اسرائیلی

صدا و سیما : سری جدید برنامه «هفت» از امشب در قاب تلویزیون

مهر : بارش باران تا روز یکشنبه در خراسان رضوی ادامه دارد

تسنیم : همایش آموزشی زایران حج تمتع در کرمانشاه

صدا و سیما : اردوی پایانی تیم ملی هاکی بانوان برای حضور در قهرمانی آسیا

ایسنا : تداوم افزایش ترانزیت خارجی از مسیر ایران/ رشد ۴۷ درصدی ترانزیت خارجی از مسیر ایران در فروردین

ایرنا : امام جمعه کرمان: دولت برای آسیب‌پذیری اقتصادی کشور چاره اندیشی کند

مهر : توجه به دغدغه‌های فرهنگیان مورد تاکید جدی است

ایلنا : تجلیل از قهرمانان پروش اندام پس از 6 سال!

تسنیم : حجازی: هواداران از ابتدای فصل حمایت همه جانبه داشته‌اند

تسنیم : حجازی: خارج از ایران بودم و به خاطر استقلال برگشتم

ایرنا : چهار هزار و ۹۸۴ بوشهری در آزمون استخدامی آموزش و پرورش شرکت کردند

ایرنا : کلافگی رژیم صهیونیستی از حملات سایبری/ تلاش برای ساخت «گنبد الکترونیکی»

تسنیم : ابوترابی: «وعده صادق» آغاز تحول در منطقه و معادلات سیاسی است

تسنیم : روایتی از نامهربانی مردم با یار مهربان + فیلم

مهر : جمهوری اسلامی ایران مدافع تمامی مظلومان جهان است

مهر : نمایشگاه توانمندی های صادراتی فرصت رشد و تعمیق روابط اقتصادی کشور

ایسنا : آغاز دور جدید اکتشافات چین در نیمه پنهان ماه

ایلنا : وزیر کشور از نیروهای امدادی برای یافتن کودک گلستانی تشکر کرد

ایلنا : امدادرسانی ١٠ خانوار عشایر گرفتار در بارندگی‌های اخیر شهرستان دنا / نجات جان کودک یکساله در مناطق صعب‌العبور زیلایی

مهر : ۱۸ کرسی آسیای مرکزی به والیبال ایران رسید

ایسنا : مخالفت سوئد با تحقیقات بین‌المللی درباره انفجار «نورد استریم»

مهر : وضعیت میدان در جنگ شناختی را رسانه‌ها و روایت‌ها تعیین می‌کنند

ایرنا : نماینده ولی فقیه در آذربایجان‌غربِی: حق امام صادق (ع) بر گردن مسلمانان ویژه است

مهر : حماسه «وعده صادق» نیازمند تبیین و روایتگری است

ایرنا : اردوی جهادی دانشجومعلمان بوشهری در شهرستان دشتستان برپا شد

تسنیم : امباپه در آستانه خرید خانه راموس در مادرید

ایرنا : جزییات برگزاری آزمون استخدامی ۱۳ هزار داوطلب در مازندران اعلام شد

تسنیم : تنفر جهانی از اسرائیل و صهیونیزم یا یهودی ستیزی؟

مهر : نوزدهمین آزمون اعطای مدرک تخصصی به حافظان قرآن در مشهد

مهر : بارش شدید باران و به راه افتادن سیل در سلیمانیه عراق+فیلم

مهر : بازداشت هزاران دانشجو در آمریکا دروغ آزادی بیان را اثبات کرد

ایلنا : حقایق عجیب و شگفت‌انگیز در مورد دهان

مهر : مسوولان از ظرفیت نیروهای متخصص و متعهد شمال فارس نیز استفاده کنند

ایرنا : مجسمه و نقاشی به فرهنگ بصری مردم تبدیل شده است

تسنیم : امضای تفاهم‌نامه همکاری والیبال ایران و عمان

ایرنا : ثبت بیشترین بارش باران در ایستگاه در روستای انجیره آبدانان

ایرنا : بازدید هیات‌های خارجی کشورهای مختلف از ظرفیت‌های صادراتی استان بوشهر

Loader

در حال دریافت و بارگذاری جدیدترین اخبار

... لطفا چند ثانیه منتظر بمانید