وقتی کامیونها زیر آتش قرار میگرفتند
موقع بار زدن، بهمحض اینکه بوم جرثقیل باز میشد، عراقیها از دو طرف، انبار را زیر آتش میگرفتند؛ هم از طرف عراق و هم از طرف ایستگاه ۷ که نیروهای عراقی در آن مستقر بودند. بچهها بلافاصله در لابلای بارها پناه میگرفتند تا تیراندازی تمام شود و دوباره مشغول به کار شوند. سید محمد با زبانچرب و شیرینی که داشت و به شیوههای خاص خودش، بالاخره رانندهها را راضی میکرد و زیر بار میآوردشان تا اجناس را بارگیری کنند.